قولی أحبک کی تزید وسامتی
بگو: دوستت دارم، تا زیباییم زیاده گردد
فبغیر حبکٍ لا أ جمیلاً
که بدون عشق تو زیبا نیستم
قولی أحبک کی تصیر أصابعی
بگو: دوستت دارم، تا انگشتانم طلا گردد
ذهبا وتصبح جبهتی قندیلاً
و پیشانی ام فانوسی نورانی
الآن قولیها قولیها ولا تترددی
هم اکنون بگو، بگو و تردید نکن
بعض الهوى لا یقبل التأجیلا
بعضی از عشق ها، هیچ تعویقی نمی پذیرد
****
سأغیر التقویما لو أحببتنی
تقویم را تغییر خواهم داد، اگر مرا دوست بداری
أمحو فصولا ًأو أضیف فصولاً
فصل هایی را پاک می کنم و فصل هایی می افزایم
وسینتهی العصر القدیم على یدی
و عصر قدیم به دست من پایان می یابد
وأقیم عاصمة النساء بدیلاً
و پایتخت ن را به عنوان جایگزین برپا می کنم
****
ملکً أنا لو تصبحین حبیبتی
پادشاهم اگر تو معشوقه من باشی
أغزو الشموس مراکباً وخیولاً
که سواره و تازان به جنگ خورشید می روم
لا تخجلی منی فهذی فرصتی
از من خجالت نکش که این فرصت من است
لأ بین العاشقین رسولاً
تا بتوانم بین عاشقان، پیامبری باشم
طیر انت وانی الگاع لابد تحط یوم
تو پرنده ای و من زمین، بالاخره یه روز می نشینی
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
فارگنی علگ فوک مابین الغیوم
من رو ترک کن، بالای ابرها معلق بمون
من اتزخ مطر دنیاک ترجعلی مهموم
وقتی هوات ابری بشه، ناراحت بر می گردی
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
امشی ما عندی ای شک
برو، من هیچ شکی ندارم
ترجع لحضنی عشک
به آغوش من، لونه خودت بر می گردی
یعنی قابل اغشک انی
حاضرم باهات شرط ببندم
اتحملت یما یما روح ودرب السلامه
چه چیزها که نکشیدم، برو سفرت سلامت
تیجی تمشی بندامه ثانی
بالاخره یه روز با ندامت بر می گردی
طَیَّرَ أَنْتِ وانِییَ الکاع لِأُبْد تُحَط یَوْم
تو پرنده ای و من زمین، بالاخره یه روز می نشینی
ترجعلی ترجعلی مُتَطَیِّر لِلدَوْم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
سنین اتعب انی وضاع کل التعب ذاک
سالها من زحمت کشیدم، همش به باد رفت
وکفاتی وکفاتی ما غزرت ویاک
تلاش هام تلاش هام، هیچ کدوم نمک نداشت
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
یا طیر دنیا تدور بیک وبلیاک
ای پرنده، دنیا تو رو می چرخونه و بدون تو هم می چرخه
وما حد ما یعرف غیر اللی رباک
و هیچ کس نخواهد فهمید، به جز من که بزرگت کردم
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
أَمْشِی ما عِنْدِی أَیْ شِکّ
برو، من هیچ شکی ندارم
تُرْجَع لِحِضْنِی عُشّکَ
به آغوش من، لونه خودت بر می گردی
یُعَنِّی قابِل أَغْشَکِ أَنِی
حاضرم باهات شرط ببندم
اتحملت یما یما رَوَّحَ وَدَرِبَ السَلامَه
چه چیزها که نکشیدم، برو سفرت سلامت
تیجی تُمْشِی بِنَدامَه ثانِی
بالاخره یه روز با ندامت بر می گردی
خاین نکرت بساع لبروحه شالک
خائن، چه زود انکار کردی کسی که تمام جونش بلندت کرد
تغدرنی تغدرنی وتربح عبالک
من رو فریب می دی، فکر می کنی که سود می کنی
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی
قبلی نسیت شلون جان انت حالک
یادت رفت قبل من حالت چطور بود
سویت لک مامر حتى بخیاک
برات چیزهایی انجام دادم که به ذهنت هم نمی رسید
ترجعلی ترجعلی متطیر للدوم
بر می گردی، بر می گردی، تا ابد که پرواز نمی کنی